جدول جو
جدول جو

معنی دشت دکتن - جستجوی لغت در جدول جو

دشت دکتن
آشکار شدن، رسوا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بلا افتادن، آفت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دویدن، به دو افتادن، آغاز به دویدن کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت کردن، خزیدن، مشغول به کار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نظر کسی را جلب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تمامی، همه
فرهنگ گویش مازندرانی
نمایان شدن، بیرون آمدن از زیر پوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گرفتن، سرایت آتش از جایی به جایی دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت افتادن، پس افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
رسیدن خربزه و میوه هایی مانند زردآبو و شلیل
فرهنگ گویش مازندرانی
سر رسیدن، ناخودآگاه وارد شدن، میان حرف دیگران پریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
هول شدن، از خوشحالی در پوست خود نگنجیدن، از درخت فرو افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
متورم شدن، ابتلا به بیماری ورم
فرهنگ گویش مازندرانی
جا افتادن خورشت
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد کردن، دعوا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی